نماز، تسبیح خداوند است که موجب نزدیکی روحی و معنوی ما با او میگردد. نماز خواندن، تبادل انرژیهای منفی و معیوب با انرژیهای مثبت و روحانی است که این تبادل در حالتهای مختلف نمازخواندن، متفاوت بوده و به شرح زیر میباشد:
حالت ایستاده: تبادل انرژی با زمین از طریق چاکرای کف پاها و گرفتن انرژی معنوی از چاکرای سر میباشد.
حالت رکوع: تبادل انرژی بالاتنه با پایینتنه از طریق چاکرای کف دستها و چاکرای روی زانوها میباشد.
حالت سجده: تبادل انرژیهای منفی با زمین از هفت منطقهی چاکرای پیشانی، چاکرای زانوها، چاکرای کف دستها و چاکرای روی پاها و گرفتن انرژی مثبت زمین از طریق این چاکراها میباشد.
انرژی زمین، احساس شادی، رضایت، امید، لذت و میل ادامهی حیات را ایجاد میکند.
در حالت سجده، چاکرای پیشانی که مرکز استدلال و منطق است، متعادل میگردد. افرادی که سجدههای طولانیتری داشته باشند، میتوانند این چاکرا را متعادلتر ساخته و به افرادی منطقیتر و حتی روشنضمیر تبدیل گردند. این چاکرا، مرکز خلاقیتها، الهامها، منطق و استدلال است. در اسلام نیز سجدهی طولانی سفارش شده است.
تحقیقها بر روی یکی از ورزشهای «یوگا» که بسیار شبیه به انجام سجده است، نشان داده که سجدهی مداوم و مکرر بهخصوص طولانی میتواند:
- موجب بالارفتن سطح منطق و استدلال گردد. (به علت فعال شدن چاکرای چشم سوم)
- سبب فعال شدن چاکرای آجنا (وسط پیشانی) و سبب روشنبینی و اشراق گردد.
- موجب افزایش سطح آگاهی و کنترل انرژیهای روانی (به دلیل فعال کردن چاکرای چشم سوم و آجنا) گردد.
- بب کشیدگی ماهیچههای پشت و آسودگی ماهیچههای کمر و اتصال بین مهرهها گردد.
- سبب رهاشدن دیسکهای ستون فقرات و به حالت طبیعی درآمدن مهرهها گردد.
- سبب آرامش اعصاب سمپاتیک، تنظیم غدهی آدرنال و به موجب آنها، تسکیندهنده و کاهشدهندهی خشم و عصبانیت باشد.
- به علت فشار به معده و فعال کردن چاکرای خورشیدی، دافع یبوست باشد.
- معالج بیماری «سیاتیک» باشد.
- موجب تبادل بیشتر انرژیهای منفی بدن با انرژیهای مثبت زمین از طریق چاکراهای کف دستها، روی پاها، روی زانوها و روی پیشانی گردد.
حالت نشسته: در این حالت نیز تبادل انرژی با زمین از طریق چاکرای پاها و زانوها و چاکرای خاجی یا ریشه (در انتهای دنبالچه) صورتگرفته و انرژی روحانی از چاکرای تاجی یا سر گرفته میشود.
در این حالت، دستها روی پاها است تا انرژی بالاتنه و پایینتنه با هم تبادل شده و گردش انرژی متعادل گردد.
حالت قنوت: در این حالت، تبادل انرژی از طریق کف دستها اتفاق میافتد. در حین نمازخواندن، با گفتن ذکرها، انرژی خوددرمانگر «آلفا» آزاد گشته و سپس در وضعیتهای مختلف نماز، در کل بدن به گردش درمیآید. درضمن، با گرفتن دستها در مقابل صورت در زمان قنوت، برگشت انرژیِ درمانگر به کمک صورت نیز اتفاق میافتد.
- از نظر علمی ثابت شده که میزان انرژی حیاتی، قبل و بعد از طلوع خورشید و قبل و بعد از غروب خورشید، به بالاترین حد خود میرسد و میبینیم که سفارش به نماز اول وقت، یعنی درست قبل از طلوع و غروب خورشید شده است تا انرژی حیاتی بیشتری را دریافت داریم.
- نماز و دعا و عبادت جمعی نیز بسیار قدرت دارد زیرا انرژی جمعی ایجاد میکند. به همین دلیل است که در اسلام، نماز جماعت و دعای جمعی، سفارش شده است.
- در اسلام نماز وحشت سفارش شده است. امروزه نیز از نظر علمی، ثابت شده که در زمان خورشیدگرفتگی و طوفانهای خورشیدی، بیماریهای روانی، شدت میگیرند. درضمن، تغییر در قرص ماه یا گردش ماه و همچنین ماهگرفتگی نیز با بیماریهای روحی و روانی و شدت و نقصان آن مرتبط است. میزان انرژیهای منفی آزادشده طی زلزله، طوفان و سیل نیز افزایش مییابد و حال امروز بهتر میتوانیم درک کنیم که چرا سفارش به خواندن نماز وحشت در زمان ماهگرفتگی و یا خورشیدگرفتگی و بروز سیل، زلزله، طوفان و دیگر بلاهای آسمانی شده است، تا با انرژی نماز و عبادت که نوعی انرژی الهی است، بتوانیم بر انرژیهای منفی ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی غلبه کنیم. منبع : مجله شادکامی
مرد ، هم ریشه با واژه مَرگ است .مرد بیش از زن به مرگ نزدیک است زیرا بیرون از خانه و در جست و جوی برآوردن نیازهای خانواده است .
زَن از زادن و زندگی است . زن ، زادن و زندگی هم ریشه اند.
دُختر از ریشه « دوغ » است که در میان مردمان آریایی به معنی« شیر « بوده و ریشه واژه ی دختر « دوغ دَر » بوده به معنی « شیر دوش » زیرا در جامعه کهن ایران باستان کار اصلی او شیر دوشیدن بود . به daughter در انگلیسی توجه کنید . واژه daughter نیز همین دختر است . gh در انگلیس کهن تلفظی مانند تلفظ آلمانی آن داشته و « خ » گفته می شده . در اوستا این واژه به صورت دوغْــذَر doogh thar و در پهلوی دوخت . دوغْدَر در اثر فرسایش کلمه به دختر تبدیل شده است .
اما واژه پسر ، شاید چیزی مانندِ « پوسْتْ دَر » بوده است . کار کندن پوست جانوران بر عهده پسران بود و آنان چنین نامیده شدند . «پوستْدَر» برای سادگی تلفّظ به« پسر » تبدیل شده است . در پارسی باستان puthra پوثرَ ، در زبان پهلوی پوسَـر و پوهر و در هند باستان پسورَه است . در گویش تاتی اشتهارد هنوز به پسر می گویند « فور » و در سنگسر « پور » می گویند .
در کردی فَیلی هنوز پسوند « دَر » به کار می رود . مانند « نان دَر » که به معنی « کسی است که وظیفه نان آوری خانواده را بر عهده دارد . »
حرف « پـِ » در « پدر » این گونه می نماید که از ریشه واژه « پاییدن » است . « پدر » به معنی پاینده « کسی که می پاید . » کسی که مراقب خانواده اش است و آنان را می پاید . پدر در اصل پایدر یا پادر بوده و جالب است که تلفظ « فاذر » در انگلیسی بیشتر به « پادَر » شبیه است تا تلفظ فارسی «پدر» .
خواهر ( خواهَر ) از ریشه «خواه » است یعنی آنکه خواهان آسایش خانواده است . « خواه + ــَر یا ــار » . در اوستا خواهر به صورت خْـوَنــگْـهَر آمده است . در لُری حرف واو در « خوار » یا « هُوار » هنوز تلفظ می شود . در کردی ایلام و کرمانشاه « خْـوِشِـگ » گفته می شود که باز هم حرف واو تلفظ می گردد .
بَرادر نیز شاید در اصل « بَرا + در » باشد . یعنی کسی که برای ما کار انجام می دهد. کار انجام دهنده برای ما و برای آسایش ما .
« مادر » نیز شاید به معنای « پدید آورنده ی ما » باشد .
شاید پذیرش معنای پدر و مادر و دختر و برادر با توجه به کلمات انگلیسی FATHER / MOTHER / DAUGHTER /brother تا اندازه ای دشوار باشد . اما خوب است بدانیم که جایگاه اصلی آریاییان که احتمالاً شمال دریای مازندران بوده است به سرزمین ایران نزدیک تر است تا سرزمین اروپا و آریاییانی که به اروپا کوچیدند زبانشان با مردمان بومی آنجا آمیزش یافت و واژگانی نوین در زبانشان پدید آمد . البته در ایران نیز همین حالت بود ولی کمتر .
هرچند اقوامی دارای زبانهای آریایی پیش از مهاجرت آریاییان در ایران بودند ولی در اروپا که سرزمین آبادتری بود اقوام بیشتری به نسبت ایران در آن وجود داشت که زبانهای دیگری داشتند و زبان آریاییان در آمیزش با آنان بیشتر دگرگون شد . ضمناً این چند واژه در همه جای ایران این گونه تلفّظ نمی گردد . مثلاً کردها به مادر می گویند دالِگ،دایْک به پدر می گویند باوْگ یا باوْک به خواهر می گویند خْوِشِگ یا خْــوِشِک به برادر می گویند بِرا به پسر می گویند کُر . برای دختر چند واژه دارند . دویَت ( با ادغام یاء و واو ) / کَنیشک / کِچ / کیژ . در تاتی ، گیلکی و دیگر زبانهای ایرانی جز فارسی نیز مانند کردی کلمات دیگری وجود دارد . مانند ریکا و کیجا به معنی پسر و دختر در شمال ایران .
جالب است که در عربی « رَجـُل : مرد » با « رِجـْل : پا » هم ریشه است زیرا از اعضای بدنش پاهایش بیش از دیگر اندامها در خدمت او بودند . وظیفه اصلی مرد شتاب به این سو آن سو برای یافتن خوردنی بوده است .
« اِمــرَأة » نیز مؤنّثِ « اِمرَأ : انسان » است . پس « امرأة » یعنی « انسان مؤنث » .
در عربی نیز « اِبن : پسر» با گرفتن تاء تأنیث به « اِبنة » تبدیل شده است و « ابنة » نیز به « بِنْت » تغییر کرده است . پس « بَنات » به معنی «دختران » در اصل جمع « ابنة » و به صورت « اِبنات » بوده سپس به « بَنات » تغییر شکل داده است .
جالب است که در عربی نیز همچون فارسی معنای لَبَن تغییر کرده و در کاربرد امروزی لبن به معنی شیر نیست . در عراق « لَبَن » که کوتاه شده «لَبَن رائب » است به معنی « دوغ » است و گاهی منظور عرب از لبن ، ماست است و امروزه در عربی به شیر خوردن می گویند : « حَلیب ». ماست نیز در گویش معلی عراق « رَوبة » و در عربستان سعودی « زُبادی » گفته می شود .
اما « نِساء، نِسوان و نِسوَة » جمع های مکسّری هستند که از جنس خود مفرد ندارند . پس ناچاریم که مفرد آن ها را « امرأة » بگیریم .
1. آدم های معمولی فکر می کنند پول چرک کف دست و ریشه همه بدی هاست، در حالیکه از نظر ثروتمندان فقر ریشه همه بدی هاست.
2. آدم های معمولی توجه به خود را بد می دانند، در حالیکه از نظر ثروتمندان توجه به خود نوعی پرهیزکاری است.
3. آدم های معمولی فکر می کنند همه چیز شانسی و الله بختکی است، در حالیکه از نظر ثروتمندان زندگی یعنی جنبش و حرکت و عمل.
4. آدم های معمولی فکر می کنند راه ثروتمند شدن از مسیر تحصیلات رسمی و َآکادمیک می گذرد، در حالیکه از نظر ثروتمندان برای ثروتمند شدن باید در دانش یا مهارت خاصی استاد بود.
5. آدم های معمولی در خاطرات گذشته درجا می زنند، در حالیکه از نظر ثروتمندان آینده را باید دید.
6. آدم های معمولی می خواهند با احساسات و جوگیری به پول برسند، در حالیکه از نظر ثروتمندان بهترین راه رسیدن به پول منطقی فکر کردن است.
7. آدم های معمولی معمولا برای کسب درآمد کارهایی را انجام می دهند که دوست ندارند، در حالیکه از نظر ثروتمندان برای پولدار شدن باید کاری را با عشق و علاقه انجام داد.
8. آدم های معمولی سطح توقعاتشان پایین است و در نتیجه ناامیدی به سراغشان نمی آید، در حالیکه از نظر ثروتمندان زندگی یعنی چالش و کلنجار رفتن با مشکلات بزرگ.
9. آدم های معمولی فکر می کنند باید کار خاصی انجام داد تا به ثروت کلان رسید، در حالیکه از نظر ثروتمندان برای کسب ثروت خود فرد باید چیزی در چنته داشته باشد.
10. آدم های معمولی فکر می کنند برای پولدار شدن باید سرمایه خوب اولیه داشت، در حالیکه از نظر ثروتمندان در قدم اول باید از پول دیگران استفاده کرد.
11. آدم های معمولی فکر می کنند، بازارها را استراتژی و منطق هدایت می کنند، در حالیکه از نظر ثروتمندان این طمع و احساس است که چرخ بازار را می چرخاند.
12. آدم های معمولی به کودکانشان یاد می دهند که چگونه تنها به زندگی ادامه دهند، در حالیکه از نظر ثروتمندان بچه ها باید یاد بگیرند که چگونه پولدار شوند.
13. آدم های معمولی اجازه می دهند تا داشتن یا نداشتن پول عامل ایجاد استرس شان شود، در حالیکه از نظر ثروتمندان باید میان خود و ثروت صلح برقرار کرد.
14. آدم های معمولی تفریح و سرگرمی را به یادگیری چیزهای جدید ترجیح می دهند، در حالیکه از نظر ثروتمندان یادگیری از تفریح اهمیت بیشتری دارد.
15. آدم های معمولی فکر می کنند، ثروتمندان آدم های افاده ای هستند، در حالیکه از نظر ثروتمندان معاشرت تنها با افراد همفکر جذاب است.
16. آدم های معمولی فکر می کنند در هر شرایطی باید تمرکز افراد روی پس انداز باشد، در حالیکه از نظر ثروتمندان زندگی یعنی خرج کردن.
17. آدم های معمولی ترجیح می دهند برای در امان ماندن از هر خطری زندگی را بدون ریسک ادامه دهند، در حالیکه از نظر ثروتمندان دانستن وقت و زمان مناسب برای رفتن به دل حوادث پولشان را بیشتر می کند.
18 آدم های معمولی دوست دارند راحت باشند، در حالیکه از نظر ثروتمندان راحت بودن یعنی تردید و کنکاش.
19. آدم های معمولی هرگز ارتباطی بین پول و سلامتی پیدا نمی کنند، در حالیکه از نظر ثروتمندان پول می تواند زندگیشان را نجات دهد.
20. آدم های معمولی فکر می کنند باید بین پول و خانواده ای خوشبخت یکی را انتخاب کنند، در حالیکه از نظر ثروتمندان می توان هر دوی اینها را با هم داشت.
سازنده ترین کلمه" گذشت" است... آن را تمرین کن
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.
عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.
بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.
سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.
خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن
ادامه مطلب ...